دانلود فیلم کیک محبوب من اپارات
فرارو نقد و داستان فیلم سینمایی کیک محبوب من
مهین برخلاف بسیاری از قهرمانان زن سینماهای جهان، جوان نیست، تفنگ به دست نمیگیرد، اندام زیبا، ورزشکار و جذابی هم ندارد. او هفتاد ساله است، چاق است، حرکاتش کُند است، رقصش چندان تعریفی ندارد، موهایش سفید شده و در یک کلام تمام ویژگیهای ظاهری یک «پیرزن» یا «مادربزرگ» ایرانی را دارد. با توجه به اینکه فیلم کیک محبوب من مجوز وزارت ارشاد ندارد، نمیتوانید این فیلم را در رسانههای رسمی یا پلتفرمهایی مانند فیلیمو و.. مهین برخلاف بسیاری از قهرمانان زن سینماهای جهان، جوان نیست، تفنگ به دست نمیگیرد، اندام زیبا، ورزشکار و جذابی هم ندارد. اما رفتار و نقش قهرمانانه و با اعتماد به نفس قوی مهین، از جایی شروع میشود که تصمیم میگیرد از قالب یک پیرزن خارج شود و رفتارهایی را که جامعه از او انتظار دارد، انجام ندهد. در این قسمت ما فهرست کامل از بازیگران فیلم کیک محبوب من را لیست کرده ایم، که می توانید مطالعه کنید.
چند دوست قدیمی دارد که حالا به واسطه پیری کمتر آنها را میبیند. زندگی او، چنانچه از چهره غمگین و آویزانش پیداست، مصداق بارز تنهایی است. مهین بازتاب حقیقی تمام انسانهای تنهاست که با پا به سن گذاشتن، تنهاییشان بیشتر و کسلکنندهتر میشود. شاید اگر این سفر با انگیزهای قویتر آغاز میشد و ویژگیهای رفتاری زن و مرد هم بیشتر با جایگاه اجتماعی و پیشینه شخصیتیشان همخوانی داشت، با اثری باورپذیرتر مواجه میشدیم. با این وجود، بدون توجه به این موارد نیز میتوان گفت که با اثری رمانتیک روبهرو هستیم که تا حد ممکن به روابط علی و معلولی پایبند مانده و احساسات مخاطبانش را درگیر میکند. این فیلم پر از عناصر بصری و روایتی است که خط قرمزهای فرهنگی و سیاسی ایران را شکسته و به همین دلیل نام سازندگان آن در فهرست افرادی قرار گرفت که اجازه خروج از ایران را نداشتند.
«کیک محبوب من» به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعیها، با بازی لیلی فرهادپور، اولینبار در جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد و برنده جایزه فیپرِشی شد. مقدم و صناعیها همچنین برای دریافت جایزه خرس طلایی نامزد شدند اما آن را به دست نیاوردند. این سومین تجربه کارگردانی این زوج پس از «احتمال بارش باران اسیدی» و «قصیده گاو سفید» است. کارگردانی | «کیک محبوب من» مثل دو فیلم قبلی مریم مقدم و بهتاش صناعیها، تمرکز زیادی روی تنهایی آدمها دارد. شخصیتهایی که از دل تنهایی قدم به هیجان میگذارند و مسیری جدید را در زندگی تجربه میکنند. انتخاب بازیگران برای فیلمی با این مختصات بهطور حتم کار پیچیدهای بوده.
فضای فیلم به شکلی طراحی شده که علاوه بر زیبایی بصری، احساسی از تنهایی و تنشهای درونی شخصیتها را به نمایش بگذارد. استفاده از نورپردازی ملایم و طراحی دکور ساده اما معنا دار به عمق فیلم افزوده و تماشاگر را در فضای داستان غرق میکند. کارگردانی با دقت بالای خود به هر جزئیات توجه کرده و از شتابزدگی پرهیز کرده است، که باعث میشود هر لحظه از فیلم حائز اهمیت باشد. موسیقی ملایم و آواهای دلنشین، به گونهای طراحی شده که بیشتر بر احساسات درونی شخصیتها و احساسات تماشاگران تمرکز کند.
اگرچه فیلم شخصیتهای اصلی و داستانی قوی دارد، اما شخصیتهای فرعی و بقیه افراد در داستان، بهویژه از نظر تنوع اجتماعی و فرهنگی، محدود به نظر میرسند. این باعث میشود که فیلم در برخی مواقع احساس یکنواختی پیدا کند و نمیتواند به تنوع واقعی جامعه و تجربیات مختلف انسانی پرداخته باشد. انتخاب لوکیشنها و نحوه چیدمان فضاها به نمایش احساسات و روابط شخصیتها کمک کرده است.
بازیها | لیلی فرهادپور بیشتر به عنوان روزنامهنگار و منتقد مشهور است و با وجود تجربههای مختلف در بازیگری، این اولینبار است نقش اصلی یک فیلم را به عهده میگیرد. بازیاش روان است و بهخوبی میتواند زیست و احساسات یک زن پابهسنگذاشته تنها را به نمایش بگذارد. فرهادپور از میمیک صورتش برای انتقال احساسات استفاده درستی میکند و در بیان دیالوگها (جز چند مورد محدود) و ابرای هیجانها موفق است. لحظههای رومانتیک فیلم به سادهترین و احساسیترین شکل با بازی این دو بازیگر رقم میخورد. نبود محدودیتها و امکان نمایش این احساسات واقعی باعث شده تا شاهد سکانسهای رومانتیک جذابی در این فیلم باشیم.
فیلم «کیک محبوب من» نخستین فیلم ایرانی است که در چهل و پنج سال گذشته برخی خطوط قرمز را رد کرده است. فیلم «کیک محبوب من»، در بخش مسابقه جشنواره برلیناله ۲۰۲۴ به نمایش درآمد. فیلم «کیک محبوب من» بدون اعمال سانسور و پیروی از پوشش اجباری حجاب برای بازیگران زن ساخته شده است. فیلمنامه | محور اصلی فیلم، تنهایی است؛ تنهاییای عمیق که قرار است برای یک شب به جشنی دونفره و پر از هیجان و نور تبدیل شود. زنی هفتاد ساله پس از سی سال زندگی در انزوا تصمیم میگیرد درهای بسته خود را باز کند و به هر طریقی همدمی برای خود بیابد. تلاشهای او نتیجه میدهد، اما فیلم در اوج خوشحالی و هیجان به پایان نمیرسد.
این اقدام بار دیگر در یازدهم مهر ماه تکرار شد، زمانی که این دو قصد سفر به فرانسه برای تکمیل پروژه خود را داشتند. لیلی فرهادپور علاوه بر نویسندگی و بازیگری مدیر مسئول مؤسسه «آپ آرت مان» نیز هست. اما کارگردانان فیلم اعلام کردند که برای لیلی فرهادپور از کلاهگیس استفاده شده است. واقعیتهایی که دستگاههای حاکمیتی تصمیم گرفتند آنها را نبینند و این سرآغاز مشکلات بسیار بزرگی برای ایران خواهد بود. درست مثل مهین که به خاطر عرفهای غلط جامعه و سیاستهای فرهنگی اشتباه حاکمیت تنها مانده و تبدیل به پیرزنی رنجور شده است. رفتار قهرمانانه ماهین از زمانی شروع می شود که تصمیم می گیرد از قالب پیرزنی خارج شود و رفتارهایی را که جامعه از او انتظار دارد انجام ندهد.
صحنه عکس گرفتن مهین و فرامرز در کنار مونسترا یکی از لحظات احساسی و بهیادماندنی فیلم است. ? انتخاب مونسترا بهعنوان پسزمینه، بازتابی از شخصیت لطیف مهین و ارتباط عمیق او با طبیعت است. ? این گیاه نمادی از رشد، پایداری و زیبایی زندگی است و در این لحظه به یک عنصر احساسی و معنوی تبدیل میشود.
یکی از بحث های داغ پیرامون ساخت فیلم درام کیک محبوب من بازی بدون حجاب لیلی فرهادپور بود. در گزارشی در رادیو فردا گفته شد که لیلی فرهادپور در این فیلم حجاب نداشته است اما کارگردانان این فیلم یادآور شدند که در این فیلم از کلاهگیس برای خانم فرهادپور استفاده شده است. در گزارشی از رادیو فردا عنوان شد که او در این فیلم بدون حجاب اجباری به ایفای نقش پرداخته است.
پس از آن پاتوق او صف نانوایی، پارک، کافی شاپ هتل و در نهایت یک رستوران ساده که در آن کوپنهای غذای بازنشستگان را میتوان بازخرید کرد، می شود. او خود را به فرامرز (با بازی اسماعیل محرابی)، مردی مجرد متواضع و با شخصیت هم سن و سالش معرفی میکند و این دو باهم آشنا میشوند. فرامرز راننده تاکسی و کهنه نظامی است که به خاطر نواختن ساز در عروسیها دچار مشکل شده است. اگرچه فیلم به مسائل انسانی مهمی چون تنهایی، عشق و پیری پرداخته است، اما در بعضی از بخشها به نظر میرسد که پرداخت به این موضوعات سطحی است. برخی از عواطف و احساسات شخصیتها به اندازه کافی عمق ندارند و فیلم نتواسته است به طور کامل به پیچیدگیهای درونی شخصیتها و واکنشهای آنها در برابر بحرانهای عاطفی بپردازد.
«کیک محبوب من» درباره همین موضوعات ساده حرف میزند و نمیتوان آن را سیاسی دانست. پایان فیلم کیک محبوب من برای بسیاری از تماشاگران ممکن است قابل پیشبینی باشد. این پایانبندی به جای ایجاد شگفتی و تحول، به طور منطقی به نتیجهگیری میرسد که ممکن است برخی از تماشاگران را راضی نکند. در حالی که پایان داستان به معنای امید و زندگی دوباره است، اما نتواسته است به طور کامل اثری عاطفی و شوکآور را ایجاد کند. به گزارش خبرنگار فرهنگی ایونا به نقل از اقتصادآنلاین، معمولاً فیلم ساختن در یک لوکیشن با شخصیتهای کم کار سختی است. اما سینمای ایران و فیلمسازان ایرانی تقریباً در این کار خبرهاند.
کارگردانان این فیلم اجازه خروج از ایران را نداشتند و نتوانستند در اجرای فیلم خود در برلیناله حضور داشته باشند. لیلی فرهادپور و اسماعیل محرابی هر دو در نقشهایشان فوقالعاده عمل کردهاند. محرابی نسخه پابهسنگذاشته شخصیتی است که در سریال «خانه سبز» از او به یاد داریم. تغییر حالات چهره او از ابتدای فیلم و اجزای آویزان صورتش که بعد از آمدن فرامرز پر از خنده میشود، قند در دل آب میکند. شیفته او میشوی که میخندد، که خجالت میکشد، که احساس راحتی میکند، که هیجانزده میشود که کیک درست میکند. میشد مهربانتر بود اما این پایانبندی فعلی هم عامدانه است هم در عین دردناک بودن، طنزی در خود دارد که هم به ماهیت مردانه اشاره دارد و هم در اشلی گستردهتر به شرایط کلی اجتماع.
شغل و پیشینه کاری فرامرز، اسکیزوفرنیک بودن ماهیت زنانگی شخصیتِ زن داستان، چندگانگی در خوانش قانون و... با توجه به اینکه فیلم کیک محبوب من مجوز وزارت ارشاد ندارد، نمیتوانید این فیلم را در رسانههای رسمی یا پلتفرمهایی مانند فیلیمو و.. فیلم در تصویرسازی مهین و اتفاقهایی که برایش میافتد، اغراق نمیکند. ما همواره آدمهایی معمولی را میبینیم که حرفهایی معمولی میزنند، لباسهایی عادی میپوشند و عادی رفتار میکنند.
در نهایت، کیک محبوب من یک تجربه تلخ و ناامیدکننده برای هر مخاطب سینماست. مهین نیز خود بیوهای تنها است که هر چند همیشه با دخترش تماسهای تصویری تلفنی دارد اما به نوعی هیچ وقت اجازه گفتگوی صحیح را نمیدهد. او شب ها به سختی به خواب میرود و قبل از ظهر بیدار نمیشود. ✅ این فایل ها توسط شرکت پخش کننده فیلم، آپلود و در اختیار شما قرار گرفته اند و تمامی مبالغ پرداختی مستقیما به حساب تولید کننده واریز می گردد. دهه شصت برای این بازیگر معروف تئاتر، سینما و تلویزیون دوره بسیار پر کاری بود و در سریال های به یاد ماندنی زیادی در این دهه حضور داشته است. او در کنار تحصیل به نویسندگی و ترجمه متون انگلیسی هم ادامه میداد.
به بیان سادهتر، کیک محبوب من یک دعوت به پذیرش تغییرات و فرصتی دوباره برای زندگی است. فضای فیلم در عمقهای پنهان خود، به گونهای حس عمیق تنهایی و کمبود ارتباطات انسانی را به نمایش میگذارد و در عین حال، امید به رابطهای تازه و شاداب در دل این سختیها نهادینه میکند. کیک از منظر استعاری، همواره تداعی کننده حجمی گرد و فُرمی دایرهای است. ماهیت چرخهای تجارب زنانه، مضامینی راجع به هویت، روابط و پیچیدگیهای زندگی زنان را در یک بازه زمانی معین و در بستری مسئله گون برملا میسازد.
فیلم کیک محبوب من یک درام ایرانی است که در سال 2024 به نمایش درآمد و در بخش مسابقه ی هفتاد و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم برلین (برلیناله) به نمایش گذاشته شد. این فیلم به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعی ها ساخته شده و به صورت مشترک محصول ایران، فرانسه، سوئد و آلمان است. فیلم برداری این اثر عمدتاً در ایران انجام شده است که خود یکی از نکات مهمی است که فیلم را به یک اثر قابل توجه در سینمای اخیر ایران تبدیل می کند. «کیک محبوب من» قصه زنی تنها به نام مهین را روایت میکند که در خانهای نسبتاً بزرگ مدتهاست تنها زندگی میکند. سالها پیش شوهرش را از دست داده، بچههایش مهاجرت کردهاند و تنها با یکیشان از طریق تماس تصویری در ارتباط است.
ولی بر اساس گزارشها نهایتاً در ۲۲ اسفند ۱۳۸۸ با سپردن قرار وثیقه ۹۰ میلیون تومانی، از زندان اوین آزاد شد. او با مسرور تنکابنی ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام بهرنگ شد. این تغییرات را میتوان به شکل ملموسی در سطح شهرها هم مشاهده کرد و چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد.
بازیها | لیلی فرهادپور بیشتر بهعنوان روزنامهنگار و منتقد شناخته میشود و با وجود تجربیات مختلف در عرصه بازیگری، این اولینبار است که نقش اصلی یک فیلم را بر عهده میگیرد. بازی او روان است و بهخوبی احساسات و زندگی یک زن پابهسنگذاشته و تنها را به تصویر میکشد. فرهادپور بهدرستی از میمیک صورتش برای انتقال احساسات بهره میبرد و در بیان دیالوگها (به جز چند مورد محدود) و ابراز هیجانها موفق عمل میکند.
لیلی فرهادپور بازیگر، روزنامه نگار، نویسنده و فعال حقوق زنان ایرانی است که در 1340 در تهران به دنیا آمده است. رسانهها این اقدام را مانند فیلم قصیده گاو سفید دیدند که حکومت ایران اجازه اکران آن را نداد. این ویژگیها باعث شدهاند که کیک محبوب من یک فیلم بسیار جذاب و تاثیرگذار باشد که مخاطب را به تفکر درباره زندگی، عشق و امید وادار کند. همچنین، فیلم به ما یادآوری میکند که زندگی همیشه به سمت پیشرفت حرکت میکند و نباید اجازه داد که خاطرات تلخ گذشته، به ما مانع از ادامه راه شوند.
در حالی که فیلم میخواهد بر جنبههای عاطفی و انسانی تمرکز کند، تعداد صحنههایی که تأثیرگذاری واقعی داشته باشند، نسبتاً کم است. برخی از صحنهها ممکن است احساسات درونی شخصیتها را منتقل نکنند و یا به اندازه کافی به عمق روابط میان شخصیتها پرداخته نشود. ریتم فیلم در برخی قسمتها کند است و ممکن است برای برخی تماشاگران خستهکننده باشد. با توجه به اینکه فیلم به بررسی دقیق احساسات شخصیتها پرداخته و فضاهای احساسی زیادی دارد، ممکن است در برخی مواقع تماشاگران احساس کنند که فیلم به شدت آهسته پیش میرود. این کندی در جریان داستان ممکن است باعث شود که برخی از تماشاگران احساس کنند فیلم نیاز به تحرک بیشتری دارد.
هفتاد ساله است، چاق است، حرکاتش کند است، رقصش زیاد مشخص نیست، موهایش خاکستری است و در یک کلام تمام ویژگی های یک «پیرزن» یا «مادربزرگ» ایرانی را دارد. «فیلم نیوز» مطرح ترین و پریازدیدترین رسانه سینمایی ایران است که فعالیتش را از سال ۱۳۹۱ شروع کرده است. در پایان به بازی درخشان لیلی فرهادپور اشاره کنم که از پس بار سنگین فیلم از ابتدا تا به آخر برآمده است.
«کیک محبوب من» به کارگردانی بهتاش صناعیها و مریم مقدم، محصول مشترک ایران، فرانسه، سوئد و آلمان است و در هفتاد و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد. این فیلم به دور از نظراتِ افراطی، توانسته به تعادلی مثال زدنی در ترکیب عناصر روایی و فُرمی فیلمهای عاشقانه، شاعرانه و اعتراضی برسد. فیلم «کیکِ محبوب من» از تکرار الگوهای داستانهای عاشقانه جریان اصلی سرباز زده و با مرکزیت بخشی به رابطه زن و مردی سالخورده، شکل دیگر از اروتیسم را پدیدار میسازد. همگی با ترکیبی از عناصر تراژدی و کمدی همراه شده و به هیچ وجه به کیفیت ملودرامهای سطحی تنزل پیدا نمیکند. «کیک محبوب من» عنوان فیلمی است به کارگردانی بهتاش صناعیها و مریم مقدم که در بخش مسابقه هفتاد و چهارمین جشنواره فیلم برلین (برلیناله) به نمایش درآمد و با تحسین گسترده مخاطبان و منتقدان روبهرو شد. اگر چه این فیلم از کسب جایزه خرس طلایی ناکام ماند اما جایزه فیپرشی (منتقدان بین المللی فیلم جهان) را به خود اختصاص داد و جایگاهی محترم در میان رسانههای سینمایی جهان پیدا کرد.
دوربین اما آنقدر صداقت دارد که این عادی بودن را حتی در اتاق خواب مهین، حمام و آشپزخانهاش هم سانسور نکرده است. داستان این فیلم مربوط به زنی است که سعی دارد در کشوری که حقوق زنان به شدت محدود است، به خواسته هایش دست پیدا کند. ۲٫ پیش تولید فیلم در تیر اغاز و طی ماه های مرداد وشهریور۱۴۰۱ ادامه یافت. برنامه فیلم برداری براساس سن خانم مسن فیلم که در خانه زندگی طبیعی خودش را دارد، در زمان پیش تولید برنامه ریزی شد. فیلم سینمایی (کیکمحبوب من )به تهیه کنندگی اینجانب با رعایت همه اصولقانونی، شرعی و عرفی جمهوری اسلامیایران ساخته شدهاست.
صناعیها و مقدم در دقایق اولیه فیلم به خوبی موفق شدهاند این مفهوم را به بیننده خود منتقل کنند. مهین بازتاب حقیقی تمام انسانهای تنهاست که با پا به سن گذاشتن، تنهاییشان بیشتر و عمیقتر میشود. نماهای نزدیکی که از لبها و چشمهای پایینافتاده لیلی فرهادپور گرفتهاند، قابی از تنهایی است، قابی از آدمی که تماشاچی ندارد، و چه خوب است. اگر به جای تصویر تلویزیونی فیلم، مثلاً فیلتری مثل یک فیلم سی و پنج میلیمتری روییش انداخته میشد، بهمراتب بهتر میشد. بهخصوص همین صحنههای روز داخلی یکسوم ابتدایی فیلم که شرح وضعیت شخصیت اصلی است، مهین و تنهاییاش. خانم مهین، سالها پیش شوهرش را از دست داده، بچههایش مهاجرت کردهاند و تنها با یکیشان از طریق تماس تصویری در ارتباط است.
شخصیتها فاقد پیچیدگی و عمق هستند و رفتارهای آنها قابل پیشبینی و کلیشهای است. به نظر میرسد که شخصیتها صرفاً برای پیشبرد داستان و پر کردن فضا به فیلم اضافه شدهاند. فرایند تولید و نمایش «کیک محبوب من» پیش از این با اعتراض مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شده بود.
حالا برای اولین بار دارند خودشان را میبینند و چه ضیافتی از این دیدار میسازند. «کیک محبوب من» با ظرافت موفق میشود هم تصویری جهانشمول از زن و مرد پیر و تنها به نمایش بگذارد و هم بر وضعیت زن و مرد پیر و تنها در جامعه ایرانی را نوری بیندازد. دیدن این شخصیتها مخصوصاً برای مخاطب ایرانی مهیج و مهم است. یک مهمانی زنانه با دوستان قدیمی که همه مثل مهین کمابیش تنها هستند و از دردهایی یکسان رنج میبرند.
تو گویی در تمام این سالهای تنهایی از خانه بیرون نرفته، به همین خاطر به یک هتل قدیمی که از جوانیهای دور و روشنش با آن خاطره دارد، میرود. شاهد دعوای دختری از نسل جوان با مأموران میشود و از دختر حمایت میکند. چند لحظه هم مثل گفتوگو با راننده تاکسی احساس شعارزدگی میدهد اما خب در راستای واقعگرایی سازندگان فیلم لازم است. حس تلویزیونی بودن فیلم در این صحنههای بیرونی هم احساس میشود اما تا سینما شدن فیلم فاصله زیادی نیست. زندگی او، چنانچه از چهره غمگین و آویزانش پیداست، مصداق بارز تنهایی است.